تعیین خط مشی سیاسى پیشرو و راديکال کارگری در برابر جنبش ها و نهادهایی که داعیه رهبری مبارزات کارگری در کشورهای مختلف جهان را دارند از اهمیت بسزایی برخوردار است. در کشورهایی که سنت های اجتماعی و مبارزاتی در آن ضعیف تر است٬ جنبش کارگری کمتر توانسته است روی پای خود بایستد و بیشتر در جهت سیاست های کلی دولت ها حرکت کرده اند. از این میان سازمان های کارگری در آمریکا مثال زدنی اند. آگاهی رهبران عملی جنبش کارگری در ایران از وضعیت این اتحادیه ها می تواند راهگشای مبارزات کارگری در ایران باشد .
"فدراسیون خودمختار اتحادیه های کارگری آمریکا" از دو "فدراسیون کار آمریکا" و "کنگره صنعتی کارگری آمریکا" تشکیل شده است که در سال 1995 درهم ادغام گشتند. "فدراسیون کارگری آمریکا" بعد از پایان جنگ جهانی دوم٬ حدود 35 درصد از کارگران شاغل در آمریکا را دربر میگرفت. این رقم بعد از جنگ ویتنام٬ به 26 درصد تقلیل یافت. امروزه این فدراسیون فقط حدود 12 درصد کارگران در بخش دولتی و هشت درصد کارگران در بخش خصوصی را نمایندگی می کند. کنگره این فدراسیون هر دو سال یک بار تشکیل می شود .
فدراسیون دارای سیزده شعبه خدمات از قبیل: سازمان دهی کارگری٬ آموزش سیاسی٬ آموزش تدوین قوانین کارگری٬ حقوق مدنی٬ امنیت شغلی و سلامت کارگران است. و بنا به آمار در سال 2005 حدود سیزده میلیون عضو داشته است. البته تشکل های مخفی در میان کارگران آمریکا سابقه طولانی دارد. برای نمونه٬ تشکل "مولی مگوار" (اسم یک بیوه زن ایرلندی٬ که در سال 1840 اعتصاب کرایه نشینان در ایرلند را رهبری کرده بود) در معادن زغال سنگ جنوب پنسیلوانیا و ویرجینیا٬ به طور مخفی برای احقاق حقوق کارگران این دو منطقه مبارزه می کرد. صاحبان این معادن در سال 1870 کارآگاهی مخفی برای شناسایی رهبران این تشکل استخدام می کنند. نتیجه این اقدام دستگیری ده ها تن از رهبران این تشکل بود که هر ده تن در دادگاه محکوم و اعدام شدند .
همچنین تشکل "اراده اصیل و مقدس فرمان شوالیه های کار" یکی از اولین تشکل های کارگری آمریکاست که در سال 1869 توسط خیاطان فیلادلفیا تاسیس و برای تحقق ایده های برابرى طلبانه مبارزه می کرد. این تشکل به دلیل قبول عضویت زنان٬ کارگران صنعتی و نیز سیاهپوستان٬ به زودی به یکی از مهم ترین تشکل های کارگری در آمریکا تبدیل گردید. تشکل مزبور با شعار محوری "زخم یک کارگر مربوط به همه کارگران است" سعی میکرد حس همبستگی را بین کارگران دامن بزند. "اراده اصیل و مقدس فرمان شوالیه های کار" مطالبات زیر را سرلوحه مبارزه خود قرار داده بود :
1- حق 8 ساعت کار در روز .2- منع کار کودکان 3- لغو کار اجباری برای متهمان. 4- حقوق مساوی برای کار یکسان. 5- از بین بردن بانک های خصوصی و ملی کردن شرکتهای بزرگ. 6- دولتی کردن راه آهن و مخابرات. 7- ایجاد سیستم کئوپراتیو به جای نظام کار مزدی .8- ایجاد نظام تصاعدى مالیات. این تشکل تا سال 1881 به طور مخفیانه فعالیت می کرد. از جمله خصوصیات آن باز گذاشتن درهای اتحادیه روی کارگران ماهر٬ غیر ماهر٬ زنان٬ سیاهپوستان و مهاجران بود. به همین علت طی مدت کوتاهی تعداد زیادی کارگر به آن پیوستند. به طوری که تعداد اعضای آن در سال 1886 برابر با 702 هزار نفر بود. تظاهرات مشهور میدانهای مارکت شیکاگو در ماه مه 1886 به منظور برقراری هشت ساعت کار در روز٬ توسط این تشکل سازماندهی شده بود که توسط پلیس به نحوی دهشتناک سرکوب شد و بعدها به این مناسبت همه ساله در سراسر جهان جشن گرفته می شود. متعاقب این تظاهرات هفت تن از رهبران این تشکل در دادگاه به اعدام و یکی نیز به پانزده سال حبس محکوم شدند. چهار تن از این فعالین بلادرنگ اعدام شدند. یکی در زندان خودکشی کرد و حکم اعدام دو نفر نیز از اعدام به حبس ابد تقلیل یافت. این تشکل متاسفانه به خاطر مشکلات مالی که بر اثر پشتیبانی از چندین اعتصاب عظیم کارگری ایجاد شده بود و نیز سنگ اندازی مقامات دولتی و اختلافات و انشعابات متعدد٬ قدرت و نفوذ خود را به تدریج از دست داد. به طوری که اعضای آن در سال 1890 به 100 هزار نفر کاهش یافت. سیر نزولی فعالیت و اعضای "اراده اصیل و مقدس فرمان شوالیه های کار" همچنان ادامه یافت تا آنکه در اوایل سال 1900 دیگر اثری از آن باقی نماند .
یکی از مشخصه های بارز "فدراسیون کار آمریکا" در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم٬ تسلط ایدئولوژی محافظه کارانه بر آن و مخالفتش با هرگونه ایجاد حزب کار بود. مشخصه دیگر آن تاکید بر سازماندهی کارگران ماهر و غیر ماهر به صورت جداگانه بود. به همین دلیل و دلایل دیگر رهبران این فدراسیون وظیف خود می دانند که از نظام حاکم دفاع کنند. اولین رئیس این فدراسیون٬ ساموئل گومپر٬ فردی محافظه کار بود. اعتقاد داشت که اتحادیه باید اقتصاد سرمایه داری را قبول کرده و در چارچوب قوانین نظام موجود به فعالیت بپردازد . فعالیت این تشکل در دوره حاضر بر مبنای مانیفست اولیه آن٬ در صد سال پیش صورت می گیرد. یعنی: "مبارزه برای کنترل کارگری٬ از بین بردن نظام کار مزدوری٬ ایجاد جامعه ای بی طبقه از طریق قدرت گیری مستقیم کارگران متحد صنعتی و اعتصاب عمومی."
"اتحادیه کامیون رانان" در سال 1998 حدود یک میلیون و 400 هزار نفر عضو داشت. این اتحادیه از اعضای تشکیل دهنده فدراسیون کار آمریکاست. دزدی٬ رشوه خواری و رابطه با مافیا باعث شد که این اتحادیه در سال 1957 از فدراسیون اخراج و رئیس اتحادیه زندانی شود. معاون وی جیمی هوفا ریاست اتحادیه را بر عهده گرفت. او نیز به جرم دزدی و تقلب در سال 1958 زندانی و در سال 1967 به خاطر ارتباط با مافیا دوباره دستگیر شد. اما رهبری اتحادیه را تا سال ها بر عهده داشت. از سال 1998 ٬ جیمز پ هوفا٬ پسرش رهبری اتحادیه را به دست گرفت و تاکنون در این مسند باقی مانده است. در حقیقت سیتسم پدرخواندگی در این اتحادیه جریان دارد. او یکی از اعضای کمیته "آزادی عراق" است که از طرف نئومحافظه کاران در "پروژه آمریکای قرن جدید" و "انستیتو سرمایه گذاری آمریکا" پشتیبانی میشود .
رهبران این اتحادیه از سیاست مداران ارتجاعی حمایت می کنند با این امید که آنها از اتحادیه دفاع کنند. و در انتخابات همواره از کاندیداهای جمهوری خواه پشتیبانی می کنند. به عنوان مثال در 1972 از نیکسون و در 1980 از ریگان حمایت کردند. پس از آغاز جنگ جهانی دوم٬ اعتراضات کارگری بسیاری در نقاط مختلف امریکا برای شرایط بهتر کار٬ اضافه دستمزد و غیره٬ توسط کارگران و نیروهای چپ برپا شد. دولت آمریکا که تاثیر حرکت های کارگری را در آسیا و اروپا و دیگر نقاط جهان مشاهده کرده بود٬ از یک طرف تقریبا به تمامی خواسته های اقتصادی کارگران جواب مثبت داد و از طرف دیگر هم زمان در سطح جهانی سیاست جنگ سرد و سرکوب شدید نیروهای کمونیست٬ رادیکال و مترقی را در سطح جامعه آمریکا اتخاذ کرد. در همین راستا رهبران "کنگره سازمان های صنعتی" سیاست های ارتجاعی دولت آمریکا را در این تشکل به مرحله اجرا گذاردند و یازده اتحادیه راديکال و با تمايلات قوى سوسياليستى را با 650 هزار عضو از "کنگره سازمان های صنعتی" اخراج کردند. چون اتحادیه های آمریکا مبارزان راديکال کارگری را اخراج کردند٬ سیاست راست روانه بر آنها حاکم شد .
فدراسیون کار آمریکا و کنگره سازمان های صنعتی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا غالبا از کاندیداهای حزب دموکرات حمایت کرده است. البته جرج معانی تا حدودی سعی نمود این سیاست را تغییر دهد. او در سال 1979 موفق شد سیاست عدم حمایت از کاندیداهای ریاست جمهوری را بر این تشکل غالب کند. در سال 1979 ٬ جوزف لیین کیرکلند٬ معاون جرج معانی٬ رهبری "فدراسیون کار امریکا- کنگره سازمان های صنعتی" را به عهده گرفت. او از جمله موفق شد که "اتحادیه اتوموبیل سازی" را در سال 1981 ٬ "اتحادیه کامیون رانان" را در سال 1988 و "اتحادیه متحد کارگران معادن" را در سال 1989 به این تشکل بازگرداند. کیرکلند به غایت ضد کمونیست و یکی از طرف داران سر سخت "اتحادیه همبستگی لهستان" بود. با وجود کوشش های او تعداد اعضا ی این تشکل از 33 درصد در سال 1960 به 14درصد در اوایل 1990 تقلیل یافت و همین مسئله باعث استعفای او در سال 1995 شد. بعد از او رئیس خزانه داری اتحادیه٬ توماس ار دوناهو٬ ریاست فدراسیون کار امریکا- کنگره سازمان های صنعتی را به عهده گرفت. اما در انتخاباتی که اولین انتخاب مستقیم در تاریخ این تشکل بود٬ رقیب او جان ج سوینی٬ "رییس اتحادیه بین المللی خدمات" توانست به رهبری فدراسیون انتخاب شود و تا به امروز نیز در این مسند ادامه فعالیت می دهد .
هنگامی که جان سوینی ریاست فدراسیون کار آمریکا- کنگره سازمان های صنعتی را عهده دار شد٬ این تشکل دارای چند سازمان مختلف بود از جمله: انستیتو آسیایی - آمریکایی کارگر آزاد٬ "مرکز کارگری آفریقایی - آمریکایی٬ "انستیتو اتحادیه کارگری آزاد" و "انستیو آمریکایی برای پیشرفت کار آزاد"٬ که آمریکای لاتین مرکز فعالیت آن بود٬ برای فعالیت در اقصی نقاط جهان بود. او همه این سازمان ها را منحل کرد و مرکز آمریکایی برای همبستگی بین المللی کارگری (که به سولیداریتى مشهور است) را جایگزین آنها کرد. از این تاریخ به بعد تشکل جدید انجام تمامی فعالیت های ضد کارگری "فدراسیون کار امریکا - کنگره سازمان های صنعتی" را که پیش از این توسط سازمان های فوق صورت می گرفت عهده دار شد. فدراسیون کار آمریکا- کنگره سازمان های صنعتی٬ در طول تاریخ حیات خود سیاستی ارتجاعی را در اقصی نقاط جهان دنبال کرده است. دلایل و مدارک بسیاری دال بر دخالت مستقیم این تشکل در سرنگونی حکومت دست چپی و پشتیبانی از دولت ها و اتحادیه های ارتجاعی در جهان وجود دارد. البته سیاستهای ارتجاعی و ضد کارگری این تشکل با ادغام "فدراسیون کار آمریکا" و "کنگره سازمان های صنعتی" شروع نشده٬ بلکه از بدو تاسیس فدراسیون کار آمریکا در اواخر قرن نوزدهم تاکنون ادامه داشته است. کافی است بیاد بیاوریم که چگونه در کنگره موسس این تشکل سیاست های آن در مخالفت با خط مشی سوسیالیستی و سیاست های مترقی تشکل "شوالیه های کار" و با قبول نظام سرمایه داری تعیین شد .
بنا بر همین سیاست ها بود که فدراسیون کار آمریکا فعالانه به ضد انقلابیون مکزیک در تمام طول مدت انقلاب از سال 1910 تا 1919 یاری رساند. در این دوران فدراسیون کار آمریکا از نیروهای ارتجاعی مکزیک علیه انقلابیون طرفداری میکرد. این تشکل از جمله از سیاست های دولت آمریکا برای شرکت در جنگ جهانی اول حمایت کامل کرد و سپس به یکی از نیروهای ضد بلشویک در آمریکا تبدیل گردید. ساموئل گامبرز رهبر این تشکل برای هدفمند کردن فعالیت های ضد کمونیستی در سراسر آمریکای لاتین٬ به خصوص مکزیک٬ پس از پایان جنگ جهانی اول دست به تاسیس "فدراسیون کار پان آمریکن" زد و دراین رابطه کمک های مالی بسیاری از دولت وقت آمریکا به ریاست جمهوری ویلسون گرفت . فدراسیون کار آمریکا فعالیت های خود را پس از جنگ جهانی اول در قاره های دیگر از جمله اروپا٬ آفریقا و آسیا گسترش داد و دوش به دوش سازمان سیا مجری سیاست های ضد کمونیستی دولت آمریکا شد. این تشکل در اوایل جنگ جهانی دوم برای مدت کوتاهی سیاستی ضد فاشیستی در پیش گرفت. اما به زودی آن را به ویژه در اواخر دهه 1940 به سیاستی ضد کمونیستی تغییر داد. این سیاست به طور چشمگیری در فرانسه و ایتالیا پیش برده شد. در انتخابات ایتالیا تشکل مزبور اتحاد قوی با واتیکان و احزاب راست علیه "حزب کمونیست ایتالیا" تشکیل داد و فعالانه در کنار سیا علیه این حزب فعالیت و حتی میلیون ها دلار برای شکست آن در انتخابات ایتالیا هزینه کرد .
فدراسیون کار آمریکا سیاست های ارتجاعی خود را در آمریکای لاتین از طریق "فدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد" که تشکلی ضد کمونیستی بود پیش میبرد. این تشکل یک سال قبل از اتحاد با کنگره سازمان های صنعتی در کودتای خونینی علیه حکومت یاکوب اربنز در گواتمالا در سال 1954 در کنار سازمان سیا شرکت داشت. یاکوب اربنز٬ بعد از به قدرت رسیدن در گواتمالا سعی در ملی کردن زمین داشت. اما از آنجا که این سیاست به نفع کمپانی "یونایتد فوروت آمریکا" نبود٬ در سال 1952 دولت ترومن طبق فرمانی سیا را مسئول رساندن اسلحه و کمک های مالی به مخالفان او کرد. یکی از ماموران سیا که در این کوتا نقش مهمی بر عهده داشت در مصاحبه با تایمز در دوازدهم ژوئن چنین می گوید: ما در گواتمالا با کمونیست ها مبارزه و جنگ نکردیم. خطر اصلی در آن کشور اصلاحات ارضی بود. ما نه علیه کمونیست ها٬ که علیه مردم مبارزه کردیم. "حکومت نظامی با بدست گرفتن قدرت در طول چهل روز حدود 200 هزار نفر مردم بیگناه این کشور را کشت. در تمام این مدت دولت آمریکا٬ سیا و فدراسیون کار آمریکا رابطه ای تفاهم آمیز با رهبران نظامی گواتمالا داشتند .
عین همین سیاست را فدراسیون کار آمریکا و کنگره سازمان های صنعتی در برزیل در سال 1964 پیش برد. در انتخاباتی آزاد خوآو گوولارت به ریاست جمهوری برزیل انتخاب شد. او سعی کرد با شووری٬ کوبا و دیگر کشورهای اروپای شرقی رابطه ایجاد کند و دست اتحادیه های کارگری را برای مبارزه جهت کسب حقوق کارگران آزاد گذارد. از سوی دیگر سعی کرد از چپاول شرکتهای خارجی در برزیل جلوگیری کند. دولت آمریکا در اینجا هم از طریق سازمان سیا و فدراسیون کار آمریکا - کنگره سازمان های صنعتی به کودتایی علیه حکومت خوآو گوولارت دست زد. پس از کودتا فعالیت اتحادیه های کارگری ممنوع و جو پلیسی بر جامعه حکمفرما شد. از سال 1964 تا سال 1985 حدود 70 هزار نفر توسط حکومت کودتا کشته شدند. در رابطه با کوتای برزیل و به قدرت رسیدن نظامیان٬ لینکن جوردن سفیر آمریکا در دوران ریاست جمهوری کندی در تلگرامی به واشینگتن چنین می نویسد: "حرکتی کاملا دموکراتیک و پیروزی بسیار مهم برای آزادی و در جهت کامل از دست ندادن کاملا جهموریهای آمریکای جنوبی در اواسط قرن بیستم در برزیل اتفاق افتاد که زمینه بسیار مناسبی برای سرمایه گذاری های خصوصی فراهم آورد" .
در همین رابطه ویکتور روئتر٬ یکی از فعالان کارگری آمریکا که مخالف سیاست های فدراسیون کار آمریکا- کنگره سازمان های صنعتی بود چنین می نویسد: "اتحادیه کارگری (منظور همان فدراسیون کار آمریکا- کنگره سازمان های صنعتی است) به رهبری جرج معانی و با هم دستی سیا کودتایی علیه حکومت خوآو گوولارت رئیس جمهور منتخب مردم برزیل سازمان داد. این تشکل نهایت سعی خود را برای تضعیف اتحادیه های کارگری مستقل در برزیل کرد. دنباله روی کورکورانه فدراسیون کار آمریکا- کنگره سازمان های صنعتی از سیاست های ارتجاعی حکومت مرکزی آمریکا باعث شد که این تشکل مستقیما علیه اتحادیه کارگری نه فقط در برزیل که در کل آمریکای لاتین فعالیت کند... مسئولان اتحادیه و معاونان جرج معانی در فعالیت های بین المللی خود پولهای کلانی برای ایجاد شبکه های عظیم اتحادیه های زرد کارگری و برای کمک به حکومت های دست نشانده و ارتجاعی خرج می کردند ."
بعد از پیروزی انقلاب کوبا٬ این تشکل برای پیشبرد مقاصد خود در آمریکای لاتین در سال 1962 "انستیتوی آمریکایی برای پیشبرد کار آزاد" را تاسیس کرد. این انستیتو در آمریکای لاتین٬ فعالیت های ضد کمونیستی خود را در جمهوری دومینیکن٬ هندوراس٬ گیوانا٬ شیلی٬ اکوادور٬ برزیل٬ آرژانتین٬ اروگوئه٬ کاستاریکا٬ مکزیک٬ بولیوی٬ السالوادور٬ کلمبیا٬ جامائیکا٬ نیکاراگوئه٬ پاناما٬ هائیتی و ونزوئلا ادامه میدهد. در اینجا سعی می شود مروری کوتاه به بخشی از این فعالیت ها در این کشورها داشته باشیم تا شاید بتواند منعکس کننده بخشی از حقایق تاریخی جنبش کارگری در سطح جهانی باشد. در کوبا "اتحادیه کامیون رانان" یکی از اتحادیه های عضو سازمان فدراسیون کار آمریکا- کنگره سازمان های صنعتی٬ که تبدیل به یکی از نیروهای با قدرت مافیا در آمریکا شده بود٬ همراه با دیگر نیروهای مافیایی و با سازمان دهی مستقیم سیا٬ به فعالیت های ضد انقلابی و هم چنین تلاش برای ترور فیدل کاسترو اقدام کردند. همان طور که میدانیم کوبا پیش از انقلاب از مهمترین پایگاه های پخش مواد مخدر٬ قمار خانه٬ کازینو٬ فحشا و ... و نیز پایگاه دو باند مافیایی سانتو ترافیکنته و کارلوس ماسه لو بود. بعد از پیروزی انقلاب و ممنوعیت کلیه فعالیت های مافیایی و مصادره اموال کازینوها و قمارخانه ها و ...٬ همه باندهای مافیایی از این کشور اخراج می شوند. سانتوترافیکنته و کارلوس ماسه لو٬ فلوریدا و لیوزیانا را به ترتیب به مرکز فعالیت های خود بدل می سازند. هوفا رییس اتحادیه کامیون داران به عنوان حلقه رابطه بین گروه های مافیائی جنوب (سانتو ترافیکنته و کارلوس ماسه لو) و شمال (بونانو و گلنته) از یک طرف و سازمان سیا از طرف دیگر٬ عمل میکرد. وی از جانب سیا ماموریت می یابد که از سانتوترافیکنته و کارلوس ماسه لو بخواهد برای پیشبرد فعالیت های ضد انقلاب کوبا با آنها همکاری نماید. مدارک و شواهد گواهی میدهند که مخارج تمامی اقدامات انجام شده توسط سیا علیه انقلاب کوبا٬ توسط سانتو ترافیکنته و کارلوس ماسلو و هوفا تامین شده است .
یکی دیگر از کشورهای قاره آمریکا که مورد تهاجم ارتش آمریکا قرار گرفت٬ جمهوری کوچک دومینیکن بود که در سال 1965 اشغال شد. در سال 1963 حکومت فاشیستی دونالد ریید کابرال توسط کودتای نظامی سرنگون می شود. پس از مدتی حکومتی دست چپی به رهبری خووان بووش زمام امور کشور را به دست میگیرد. رییس جمهور وقت آمریکا٬ لیندن جانسون٬ از سیا میخواهد دومینیکن را از شر کمونیست ها برهاند. از همان اول به قدرت رسیدن خووان بووش٬ سیا و فدراسیون کار آمریکا - کنگره سازمان های صنعتی٬ فعالیت های خود را در این کشور آغاز کرده و زمینه تهاجم نظامی به آن را در سال 1965 مهیا میکنند. چامسکی به نقل از خووان بووش در جون 1975 می نویسد: "کشور دومینیکن کشوری طرفدار آمریکا نیست٬ بلکه آمریکا مالکیت آن را در اختیار دارد." چامسکی می گوید: "بعد از اشغال نظامی آمریکا٬ جوخه های اعدام در این کشور٬ همانند برزیل و گواتمالا٬ شروع به کار کردند و تعداد بیشماری از مردم و فعالان سیاسی را قلع و قمع کردند." چامسکی در رابطه با نقش فدراسیون کار آمریکا - کنگره سازمان های صنعتی می نویسد: سیاست های کورکورانه ضد کمونیستی رهبران این تشکل باعث گردید آنها به طور فعالانه و دوش به دوش سیا در آماده ساختن شرایط برای حمله نظامی آمریکا شرکت کنند. آنها بعد از اشغال٬ اتحادیه های کارگری طرفدار خووان بووش را به طور کلی از بین بردند و در عوض از حکومت های توتالیتر با سیاست های به غایت ضد کارگری حمایت کردند.
شیلی یکی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین است که انستیوی آمریکایی برای پیشبرد کار آزاد٬ نقش اساسی و مهمی در کودتا در آن داشت. از فعالیت های این تشکل در شیلی از جمله میتوان تعلیم و کمک به ایجاد زمینه مناسب برای کودتای ژنرال پینوشه علیه سالوادور آلنده را نمونه آورد. فعالیت های این تشکل در شیلی توسط سیا اداره میشد و از نظر مالی "آژانس ایالات متحده برای پیشرفت بین المللی" که خود رابطه ای نزدیک با سیا دارد٬ تامین عملیات را در شیلی به عهده داشت. انستیتوی آمریکایی برای پیشبرد کار آزاد از جمله از رهبران کارگران در اتحادیه برای تعلیمات ضد کمونیستی و همکاری با کارفرماها دعوت کرده و در مدرسه ای که متعلق به فدراسیون کار آمریکاست٬ برای آنها کلاس آموزشی برگزار میکرد. این افراد برای چند ماه در این مدرسه تعلیم داده میشدند و کمک های مالی را نیز دریافت می کردند که تا نه ماه پس از برگشتن آنها به شیلی ادامه می یافت. از سال 1962 تا 1972 حدود 79 تا 100 نفر توسط این نهاد در این مدرسه تعلیم داده میشدند و حدود 8837 نفر دیگر نیز در خود شیلی در کلاسهای کوتاه مدت٬ سمینار و غیره دوره دیدند. انستیتوی آمریکایی "برای پیشبرد کار آزاد" رابطه بسیار نزدیکی با "فدراسیون ملوانان شیلی" داشت. افسران نیروی دریایی شیلی٬ اولین نیروهایی بودند که در کودتا شرکت کرده و شهر والپاررائسو٬ اولین شهری بود که به دست کودتاچیان افتاد. "فدراسیون حرفه ای شیلی" که در سال 1971 توسط انستیتو آمریکایی برای پیشبرد کار آزاد تشکیل شد٬ سازمان ده تظاهرات راست گرایان علیه آلنده قبل از کودتا و نیز تظاهرات زنان کاسه به دست بود. رابطه فدراسیون کار آمریکا- کنگره سازمان های صنعتی با این تشکل ها پس از به قدرت رسیدن پینوشه و تا زمانی که در قدرت بود همچنان ادامه داشت. یکی از اقدامات پینوشه بعد از کشتار مردم غیر قانونی کردن بزرگ ترین اتحادیه کارگران شیلی٬ یعنی "مرکز کارگری" با بیش از دو میلیون عضو و بیش از 1279 اتحادیه در شهر سانتیاگو بود. در سال 1974 پینوشه "تشکل کارگری" به نام فدراسیون ملی کارگران شیلی را از جمع 26 تشکل کارگری که توسط انستیتو آمریکایی برای پیشبرد کار آزاد در شیلی تاسیس شده بودند بنیان میگذارد.
لازم است در این جا نظری هر چند کوتاه و گذار به "پروژه اعطای ملی برای دموکراسی" بیندازیم. چرا که بدون شناخت و نقش مخرب این سازمان به ظاهر "ان جی او" در جهان مشکل است دستهای پشت پرده را در آشوبهای سازمان داده شده در کشورهای جهان سوم به طور عام و به طور خاص آمریکای لاتین شناخت. "سازمان اعطای ملی برای دموکراسی" در سال 1983 در دوران حکومت ریگان٬ برای پیشبرد سیاست های دولت آمریکا و ایجاد آشوب در کشورهایی که در کمپ آمریکا نبودند٬ تاسیس شد. یکی از چهره های مشهور و سازمانده کودتای خونین علیه آلنده٬ یعنی هنری کیسنجر٬ اولین رهبر این سازمان بود. بعد از او مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه دوران کلینتون٬ فرانک کارلوچی وزیر دفاع ریگان٬ زبینگو برژنسکی رییس سازمان حفاظت ملی در دوران کارتر٬ ژنرال رمزی کلارک فرمانده نیروهای ناتو در دوران کلینتون٬ و پاوول ولفویتز رییس فعلی بانک جهانی و معاون رامسفلد وزیر دفاع بوش٬ در دوره های مختلف رهبری این سازمان را بر عهده داشته اند . این سازمان به رغم آنکه وانمود میکند نمونه ای از سازمان های ان جی او است٬ اما از بدو تاسیس خود مستقیما سیاستهای سیا را در آمریکای لاتین و جزاير کارائیب٬ بویژه کشورهایی که برنامه سرنگونی آنها توسط کاخ سفید تهیه شده است٬ دنبال میکند. این سازمان به عنوان مثال بزرگترین کمک های مالی را به مخالفان رییس جمهور ونزوئلا٬ هوگو چاوز کرده است. دکتر مایکا چاووسو دوسکی در مقاله ای تحت عنوان تخریب هائیتی در مرکز تحقیقات گلوبال مینویسد: این سازمان از جمله بودجه چهار انستیتو به نام: انستیتو بین المللی جمهوری خواهان٬ انستیتو ی دموکراتیک ملی برای امور ملی٬ کانون بین المللی برای سرمایه گذاری خصوصی و کانون آمریکایی برای همبستگی کارگری (که معمولا به اسم کانون همبستگی شناخته می شود) را تامین می کنند. کانون بین المللی برای سرمایه گذاری خصوصی به اتاق بازرگانی آمریکا تعلق دارد و سیاست سرمایه های بزرگ را برای چپاول کشورهای تحت سلطه دنبال میکند. کانون آمریکایی برای همبستگی کارگری٬ سیاست فدراسیون کار امریکا- سازمان های صنعتی را تعقیب میکند. در واقع رژیم آمریکا برای تغییر رژیمی که همخوان با سیاست های اقتصاد نئو لیبرالی و بازار سرمایه جهانی نیست با ابزارهائی چون پروژه اعطای ملی برای دمکراسی و فدراسیون کار آمریکا - کنگره سازمانهاى صنعتی٬ سعی در سرکوب جنبشهای اجتماعی پیشرو ضد سرمایه داری داشته و امروز نيز چنين است . *